در حال بارگذاری ...
یادداشت کارگردان «وصال خوانی درباره چند بیشعور»

بیشعور یک توهین یا یک بیماری نیست

یادداشت پورنیک کاوش کارگردان نمایش «وصال خوانی درباره چند بیشعور»

پورنیک کاوش؛ بی شعور...نه یک توهین...و نه یک بیماریست...بلکه یک خواسته آگاهانه من باب دلایل خاصه...توضیح اضافه نمیدم چون نه صلاحه و نه جاش.میگذرم و میرسم به چرند خوانی درباره چند بی شعور....قصد از چرند خوانی از اشتباه خواندن از کثیف خواندنی بود که به زیبا خوانی و درست خوانی میرسید...این نگاه ساده به شدت برای من پر از اهمیت و زیبایی بود که برای بعضی زیبا نبود،که مجبور شدیم از همان اول زیبا بخوانیم و لو دهیم اندکی از داستان را با وصال خوانی ....که مورد تایید و علاقه من نبود...

از اسفند پارسال مرحله انتخاب بازیگر شروع شد...متن در همان موقع نگارش اولیه خودش را به پایان رسوند و به طور جدی تمرین از اوایل اردیبهشت شروع شد.اوایل گزینه مناسبی برای نقش نویسنده محیا نمیشد و بی نویسنده تمرین رو پیش بردیم تا امید رو اضافه کردیم...امید بازیگر سخت کوش اما بی ترمز. علی استندآپ کمدینی که باید ساخته میشد کمدی اش برای تئاتر باشد.حسین بازیگری که ایده زیاد داشت اما آرام آرام به نقش میرسید،یا بهتر بگم نقش رو مزه مزه میکرد.مجید به شدت فرمانبردار و نقش رو با روحیات کمدی خودش پیش میبرد.کیومرث طوری حرفت رو میفهمه که انگار تو مغزته.واقعا قابلیت اینو داشت جای هر کدوم از شخصیتها بازی کنه.بعید نیست اجراهای بعدی اگر وجود داشته باشه جاش عوض بشه...سیاوش خلاق و خوش فکر و نقش رو برای زیبایی طوری سخت بازی میکرد که حتی کسی اداش رو هم نتونه دربیاره.براحتی میتونه آناتومی لون ک بیان و صورتش رو با هم به نظم دربیاره برای خلق کاراکتر مورد نظرش...نیکتا باید نیکتا میبود برای شازده خانوم ،اما سختترین کار دنیا اینه بخوای خودتو بازی کنی و زمان ها گذشت کش و قوس هایی به خودش داد تا خودش رو توی شازده خانوم پیدا کنه ...مهدی انتظار زیادی نداشتم ازش ...خواستم ساده باشه  ادا اصول نداشته باشه و نداشت ...اوایل نقشش رو دوست نداشت اما مرحله به مرحله تلاش کردم براش جذابش کنم که از پسر فال فروش و باغبان و ....رسید به تفنگ آبپاش و یک انسان مدرن....کامیار یه روز نشست سر تمرین گفتم با همون حسی که داری کارو میبینی بیا تو صحنه ولادیمیر و استراگون واستا و جواب داد...نیکیار ماه آخر اضافه شد و رنگ وبوی نمایش رو با موسیقی عوض کرد.فضایی که من هم تصورش رو نمیکردم.صدف شهریار کمک حال من بودن...اما متن...سال 91 بهمن متنی نوشت به نام ناکجاآباد با عماد حرفش بود که این متن رو کار کنیم اما میدونستیم چیزی کم داره...سال 87 متنی رو کار کردم با عنوان به دنبال فلک...سالهای بعد که متن ناکجاآباد رو دیدم تو اتمسفر جفتشون اشتراکاتی دیدم...و در انتظار گودو که همیشه برای من سوالاتی به همراه داشت.عقده هایی در متن میدیدم که کاش اینجور و اونجور میشد.که با نگاه خودم این عقده و سوال ها اضافه شد...

برمیگردم به اول ...بی شعور یک توهین یا یک بیماری نیست...بی شعور یک خواسته یا یک عقیده است.

نمایش «وصال خوانی درباره چند بیشعور» از 10 الی 20 آذرماه 97 ساعت 18:30 در تالار فخرالدین اسعد گرگانی به روی صحنه رفت.




مطالب مرتبط

به کارگردانی فرشید مصدق

«هملت» در گرگان روی صحنه رفت
به کارگردانی فرشید مصدق

«هملت» در گرگان روی صحنه رفت

به گزارش خبرنگار ایران تئاتر از گلستان، نمایش «هملت» نوشته ویلیام شکسپیر با بازنویسی، طراحی و کارگردانی فرشید مصدق از ۲ تا ۱۱ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۰۰ در سالن اصلی تالار فخرالدین اسعد گرگانی روی صحنه رفت.

|

نظرات کاربران