در حال بارگذاری ...
...

نقد و تحلیل نمایش «پیله­‌های خیس»

پرسش­‌هایی برای آینده

نقد و تحلیل نمایش «پیله­‌های خیس»

پرسش­‌هایی برای آینده

عرفان پهلوانی: نمایش «پیله‌های خیس» به نویسندگی مجید انوری و کارگردانی فائزه نوآبادی از گرگان، در نخستین روز از چهل‌ویکمین جشنواره تئاتر فجر، در تئاتر مولوی روی صحنه رفت.

یکی از بارزترین کارویژه‌­های هنر و به­‌ویژه هنرهای نمایشی، ایجاد امید، انگیزه، نشاط و انرژی خوش در جامعه است و کارویژه­ دیگر، هشدار به مردم و مسئولان نسبت به مخاطرات احتمالی پیشِ رو و آینده است. با پذیرش این دو کارویژه، شایسته است که بر داستان نمایش «پیله­‌های خیس» نگاه و درنگی ویژه داشته باشیم:

یک سربازِ یادگار جنگ، که پس از دوران ایثار و جان­‌فدایی برای ارزش­‌هایی گرامی، هم‌­اکنون در خانه‌­ای زیست می‌­کند که نه تنها آباد نیست، در آستانه­ ویرانی است و روزبه­‌روز به نابودی نزدیک‌­تر می­‌شود.... خانه­‌ای که کف آن را آب فراگرفته، تا حدی که باید با چکمه­‌های پلاستیکی در آن راه رفت؛ این خانه به استناد بر دیالوگ­‌های نمایش، در ته لوله‌­ها، شاید نشانه و رمزی از ناکجاویرانی در ته دنیا، جا دارد و افزون بر مرده‌­آب­های نابودگر، حمله­ ویرانگر مورچه‌­ها هم این خانه و خانواده را تهدید می­‌کند و این خانواده­ دو نفره تقریبا مغلوب این تهدید­ها و تسلیم و بازنده­ این بازی شوم ویران‌گرها شده‌­اند....

سرباز ایثارگر نیاز به پرستاری مستمر دارد و بر جهان پیرامون خویش چندان آگاه نیست؛ آن‌­چنان که به روایت داستان نمایش «پیله‌­های خیس»، حتی نمره­ تلفن خانه‌­اش را نمی‌­داند. از همه­ این­ها گذشته، نیروی تازه‌­نفس جوان که به­‌عنوان پرستار وارد این خانه می­‌شود، گر چه نام «نجیب» بر خویش دارد، اما از راهی دور و یخ­‌زده آمده است و حتی خون درون رگ­هایش یخ زده­‌اند. نجیب با آزاد، که نام سرباز ایثارگر است و گویا در جنگ با سه گلوله چشم سر بر این زیست بسته است و تنها در ذهن همسرش و نجیب جاری است، وارد چالش می‌­شود و یکی از چالش‌­های ایشان بر سر جنازه‌­ای است که در اتاقی دیگر قرار دارد و بوی تعفن آن فضا را آلوده کرده است....

اکنون پرسش این­جاست: با روایت این داستان، از هر آیین و نژادی که باشیم و به هر مرام و منشی که رفتار کنیم، چگونه می‌­توان نسل جوان و آینده­‌ساز را به جان‌فشانی برای حفظ کیان خانواده و میهن و ارزش‌­ها امیدوار ساخت و شور و انگیزه­ آباد کردن را در جان ایشان نهادینه کرد؟!

افکت چکه کردن آب و فضای سپید و شتک­‌های نور قرمز در آغاز اجرای این نمایش، فضای گیرا و از نگاه دیداری، چشم­‌نوازی را آفرید اما در ادامه لزوم دانشی یا زیبایی‌­شناسانه­ تیتراژ سینمایی که برگرفته از هنر-صنعت سینما و رسانه­ تلویزیون است و به‌­واسطه­ ویدیوپروژکشن به دیده­ تماشاگران رسید، به هیچ روی دریافت نشد. تکنیک و تمهید به کار گرفته شده در طراحی صحنه­ این نمایش، برای بازنمایی آب­گرفتگی زمینِ رویدادگاه نمایش ستایش­‌برانگیز است و چه بهتر خواهد شد اگر بازیگر مرد نمایش «پیله‌­های خیس»، در زمینه­ فن بیان، آموزش و پرورشی ژرف و دقیق بیابد.

یادمان باشد طرح پرسش و چالش، حق ما اهل هنر است، اما نمی‌­شاید و نمی‌­برازد که مردمان را از گرامی‌­داشت ارزش­های ناب و راستین، و صد البته که نه خرافات پوچ و واهی، دلسرد سازیم.