یادداشت مجتبی طالبی:
«بروخا» به خوبی توانسته است فاجعه ی استبداد را به تصویر بکشد
یادداشت مجتبی طالبی نویسنده، کارگردان، سرپرست واحد نمایش رادیو گلستان، مدرس دانشگاه و منتقد تئاتر، بر نمایش «بروخا» اقتباسی از نمایش نامه خانه برناردا آلبا به طراحی، دراماتورژی و کارگردانی رضا پورتراب زاده
«بروخا» از نمایشهای اجرا شده در روز سوم سی و دومین جشنواره تئاتر استان گلستان اقتباسی از نمایش نامه خانه برناردا آلبا به طراحی، دراماتورژی و کارگردانی رضا پورتراب زاده میباشد. مجتبی طالبی نویسنده، کارگردان، سرپرست واحد نمایش رادیو گلستان، مدرس دانشگاه و منتقد تئاتر یادداشتی بر این نمایش منتشر کرده است که در ادامه میخوانید.
تئاتر گلستان_مجتبی طالبی: نمایش « بروخا » به کارگردانی رضا پورتراب زاده در تاریخ 29 آبان ماه 1400 در تالار فخرالدین اسعد گرگانی اجراء شد .
این نمایش براساس نمایشنامه « خانهٔ برناردا آلبا – نوشته ی فدریکو گارسیا لورکا، نمایشنامهنویس اسپانیایی » است.
1 . رضا پورتراب زاده از رویش های تاتر گلستان در دهه ی اخیر است که بانگاه به آثار گذشته ی این کارگردان می توان به خوبی دریافت راه خود را پیدا کرده و مسیری را می رود که دیگران در استان گلستان کمتر آن را تجربه کرده اند .
درک و دریافت های او از نور ، گرافیک و جلوه های ویژه به کارگردانی او هویتی بخشیده که آثار او را متمایز کرده است و این یک نقطه ی قوت محسوب می شود .
2 . « بروخا » اگرچه عنوان می شود اثری است برگرفته از « خانه ی برناردا آلبا » اما محتوای ارائه شده ثابت می کند که کارگردان بسیار به متن اصلی وفادار بوده چنانکه اگر نمایش را به نام اصلی خود هم اجراء می کرد ، اتفاقی نمی افتاد . ( اگرچه ورود شخصیت لورکا محصول خلاقیت کارگردان بود و البته تاثیر چندانی بر روند نمایش نداشت / یا اینکه بهتر است بگوییم اگر هدفمندتر در نمایش ظاهر می شد ، بر غنای نمایش به قرائت آقای پورتراب زاده می افزود ... )
3 . آثار جهانی ، معمولا دارای حرفهای جهانی است و این نمایش نیز اینگونه است . ( اگر چه بیشتر معطوف به « زن در مسیحیت کلیسایی » است ) اما به هرحال سخن از استبداد است .
ما در این نمایش چند گونه استبداد می بینیم ؛
استبداد مادر به فرزندان دختر ...
استبداد زنان به زنان ...
و در لایه های پنهانی، استبداد نظام های دین سالارانه مسیحی و افرادی که دست و پای خود را با تابوها و نگرش های عرفی بسته اند به کسانی که در آن محیط نفس می کشند اما شوق رهایی دارند و برای رهایی دست و پا می زنند .
برای مبارزه با این استبداد ، لایه های درونی دست به کار شده و فرزندان مادری مستبد ، هر یک به شکلی برآن می شورند !
« پپه » کمال مطلوب و نقطه ی آرمانی و شاید منجی دختران زندانی در خانه ( = کلیسا ) باشد اما استبداد به او نیز شلیک می کند ! ...
این نمایش به خوبی توانسته است فاجعه ی استبداد را نشان دهد و به تصویر بکشد که چگونه استبداد مادری خود رای و سخت گیر ، می تواند استعدادها و علایق فرزندان را سرکوب کند .
4 . رئالیسم جادویی این اثر با طراحی صحنه ای که اثر را به فراواقعیت ( سوررئال ) نزدیک می کند ، به اثر قوت بخشیده اگرچه گریم بازیگران باعث شده است که مخاطب حالت چهره ( میمیک صورت ) بازیگران را مشاهده نکند و همین سبب شده که مخاطب بازی خوب بازیگران – خاصه آناهید شمالی و خانم نصیری و ... – را نبیند و فقط درگیر حرکات کلی آنها و دیالوگ گویی ها شود و با اندکی اغراق ! اثر را به نمایش رادیویی نزدیک کند !! ( در نمایش رادیویی چهره را نمی بینیم و مخاطب باید خود ، صورت ها را تصویر سازی کند ! )
5 . موسیقی متن نمایش – خاصه هنرمند نوازنده و خواننده- که انصافا عملکرد مطلوبی در نمایش داشت و خود بسان یک بازیگر در صحنه حاضر می شد ( # و ای کاش می شد نقشش را به «پپه» پیوند داد !! ) یکی از نقاط قوت این نمایش محسوب می شود و وفاداری کارگردان به بستر فرهنگی این نمایش ( اسپانیا ) را به خوبی نشان می دهد .
6 . چنانکه اشاره شد ، رضا پورتراب زاده هنرمندی چندوجهی است و همین کمک می کند که در آثار او خلاقیت های سمعی و بصری را مشاهده کنیم . گواه این مدعا بخش پایانی نمایش و به آتش کشیده شدن بنای استبداد است. ( نکته ی قابل توجه این است که این بنا توسط کسی به آتش کشیده می شود که خود به ظاهر نجات یافته ی دست همان مادر مستبد است و این حامل پیامی نشانه شناسانه خواهد بود ... )
7 . ظلم به زنان مسئله ای جهانی است که معمولا در همه ی فرهنگ ها وجود دارد . اگرچه ظاهر امر این است که در فرهنگ های دینی ، این ظلم بیشتر است اما واقعیت این است که زن در سیستم های غیر دینی ، بیشتر مورد هجمه قرار گرفته است . ( تاکید می شود نمایش بروخا در بستر یک فضای دینی / مسیحی طرح مسئله کرده است اما می تواند نماینده ای برای نشان دادن ظلم به زنان باشد . خوشبختانه این نمایش درگیر «فمنیسم دسته چندم » ! نمی شود و به صورت کلی ظلم به زن را مطرح می کند که البته حرف درستی است و کارگردان و نویسنده خوب از پس این پیام برآمده اند . )
8 . بدون شک این اجراء ثابت کرد که هنرمندان گرگان توانایی اجرای آثار جهانی را دارند . آن هم اثری که حدود 110 دقیقه مخاطب را مشغول خود می کند . ( البته با توانایی ها و خلاقیتی که در رضا پورتراب زاده وجود دارد می توانست اندک ملال پیش آمده در 60 دقیقه ی آغازین نمایش نیز برطرف شود . استفاده درست از افکت ها و جلوه های ویژه و نورپردازی و طراحی صحنه می توانست مفید تر و موثر تر باشد . – خاصه در 60 دقیقه آغازین نمایش )
9 . این نمایش چند بار در ایران به اجراء درآمده است و حتی بعضی از گروه های نمایشی تلاش کردند که آن را بومی سازی کنند و هویتی ایرانی از آن بسازند . اما اثر ارائه شده توسط رضاپورتراب زاده و گروه هنرمندش ، نقطه ی عطفی در ارائه ی آثار جهانی محسوب می شود .
10 . نویسنده ی نمایش – لورکا - در ۳۸ سالگی به دست پارتیزانهای ملی در جنگ داخلی اسپانیا کشته شد. این واقعه در نمایش « بروخا » بیان می شود اما توقع می رفت این نقش ، هنرمندانه تر و هدفمندتر و حتی پخته تر ظاهر می شد . ( اگر چه در نمایش اشاره می شود که؛ من هنوز به سن بزرگسالی / زمان نوشتن نمایش خانه ی برناردا آلبا نرسیده ام ! ) باری ؛ همین یک جمله می توانست منشاء خلاقیت در درام باشد و به داستان مسیر و هویتی تازه ببخشد و نمایش را به قرائتی تازه تبدیل کند . قرائتی از رضا پورتراب زاده و نگاه هنرمندانه اش ...
برای هنرمندان این اثر آرزوی موفقیت دارم و خوشحالم از اینکه دوست هنرمندم آقای پورتراب زاده در سن جوانی به پختگی نسبی رسیده اند و ان شاالله در آینده شاهد آثاری متعالی از ایشان باشیم .