به بهانه اقدام نیک حمیدرضا میرزایی زاده هنرمند پرستار گلستانی
این روزها خدمت به بیماران کرونایی از نوشتن برایم ارجح تر است
حمیدرضا میرزایی زاده هنرمند گلستانی
حمیدرضا میرزایی زاده هنرمند گلستانی
حمیدرضا میرزایی زاده هنرمند گلستانی
حمیدرضا میرزایی زاده هنرمند گلستانی
حمیدرضا میرزایی زاده هنرمند گلستانی
حمیدرضا میرزاییزاده هنرمند و پرستار بازنشسته گنبدی است که این روزها خود را از نوشتن فارغ کرده و مهیای تزریق رایگان سرم و آمپول به بیماران کرونایی در روستاهای اطراف گنبدکاووس شده است.
به گزارش خبرنگار ایران تئاتر از گلستان، حمیدرضا میرزاییزاده نمایشنامهنویس، بازیگر، کارگردان تئاتر، شاعر، داستاننویس و مدیر آموزشگاه هنرهای نمایشی ریرا، از چهرههای نامآشنا در عرصه فرهنگ و هنر استان گلستان و دانشآموخته کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی و کارشناسی پرستاری است. از میرزاییزاده تاکنون کتابهای متعددی در حوزه شعر و داستان و نمایشنامه روانه بازار نشر شده است.
تئاتری ها او را حمید میرزایی صدا میزنند و با اغلب هنرمندان نمایش استان ارتباط دوستانه و نزدیکی دارد. آخرین درخشش حمیدرضا میرزایی زاده به عنوان بازیگر نقش آفرینی در نمایش «اپیدمی» اثر موفق رضا پورتراب زاده بود که در گرگان تولید شد. میرزایی نمایشنامه های زیادی را خلق کرده که میتوان «مهتاب در قالی»، «پلک بزن» و «شش پنجره مایل به همیشه» را به عنوان نمونه های درخشان نام برد. چندین نمایشنامه از او تا به حال به چاپ رسیده است. میرزایی در مقام کارگردان نیز آثار درخشانی را تولید کرده و به طور یقین یکی از چهره های شاخص تئاتر در شرق گلستان است. اما این مطلب در خصوص آثار هنری این هنرمند نیست بلکه برای به اشتراک گذاشتن لحظاتی است که حمیدرضا میرزایی زاده از روی عشق به هموطنانش در زندگی خلق کرده است.
وی دربارهی شکلگیری این ایده عنوان داشت که پس از ابتلای مادرم به کرونا در روند پیگیری های درمان ایشان با خیل جمعیت مراجعهکننده به مطب پزشکان روبهرو شدم. در آنجا من بهیاری را دیدم که در کنار سایر وظایف محوله، با تشخیص و تجویز پزشک سرم زدن به مراجعهکنندگان که عمدتاً کرونایی بودند را هم بر عهده داشت. من همانجا کارت شناساییام را نشانش دادم و به او پیشنهاد کردم کمکش کنم. او ضمن تشکر گفت «پس زحمت سِرم مادرت با خودت» و بعد من مادرم را به خانه آوردم و در منزل سرم را برایش وصل کردم. با دیدن آن جمعیت که بعضاً هم از روستاهای دوردست آمده و تنها نیازمند سرم و آمپولهای تقویتی بودند؛ همانجا جرقهای در ذهنم شکل گرفت که آنها هم مثل پدر و مادر یا خواهر و برادر خودم هستند؛ درنتیجه و برحسب احساس تکلیف و وظیفه، شروع به اطلاعرسانی از طریق مجازی برای خدمت کردم.
میرزایی زاده گفت: داشت که تا به امروز به مکان های مختلفی از جمله روستاهایی چون «آق قایه»، «سید نیاز»، «اراز محمد آخوند»، «آرتق حاجی»، «آی تمر»، «آبادان تپه»، «سرپل» و حتی مرزیها رفتم و هر روستایی هم که رفتم عمدتاً به مسجدها مراجعه میکنم و از آنها میخواهم به مردم اعلام کنند که هرکسی بیمار کرونایی دارد به مسجد اعلام کند و بهواسطهی نزدیک بودن خانهها در روستاها، زود خبر حضورم به گوش اهالی میرسد.
در این مدت برای سرعت و سهوت بیشتر با موتورسیکلت به روستاها رفتهام و خوشبختانه استقبالها خوب بوده و حتی برخی مردم ضمن دعای خیر اعلام میکنند که قصد مراجعه به مراکز درمانی در گنبد برای تزریق سرم و آمپول و ... داشتند که با آمدن من نیازشان رفع شد.
وی درباره واکنش مردم نسبت به این حرکت گفت: واکنشها واقعاً دلگرمکننده و پُر از تشویق بود. راستش چون من وابسته بهجایی نیستم و هزینهای هم نمیگیرم، برخیها تعجب میکنند از این خدمت رایگان و واقعاً ابراز محبت میکنند و این حرکت من را برای مردم منطقه تبلیغ میکنند. در این مدت مردمی که به خدمتشان رفتم، واقعاً قدردان بودند. به من ابراز محبت میکنند و بسیار خوشحالم که به خدمت آنها رفتم. شاید در باور نگنجد اما آنها بعضاً با تمام نیاز و با حداقل داشتههایشان باز حس قدردانی را بروز میدهند و ابراز محبت میکنند که واقعاً خدا را شاکرم. این را هم اضافه کنم که ما برای بیماران مبتلا به کرونا از هنرمندان خیرین منطقه کمک گرفته و چندین کپسول اکسیژن و اقلام دارویی تهیه نموده ایم و به دست نیازمند رسانده ایم.